در علل تشکیل خانواده، طرز تفکرهای مختلف وجود دارد. در نظر برخی افراد که قائل به اصالت غرایز جنسی هستند، ازدواج و تشکیل خانواده تنها وسیله هدفهای جنسی و ارضای هوسهای شهوانی است. دسته دیگری که تمایلات سودجویی دارند، به آن جنبه اقتصادی میدهند و چنین میپندارند که پیوند زناشویی یک نوع تجارت و معامله بین دو خانواده است. این گونه طرز فکرها با هدف اصلی زناشویی که یک ضرورت اجتماعی است و به منظور بقای نسل صورت میگیرد، فاصله زیادی دارد. «مولیر»، جامعه شناس آلمانی میگوید: «سه عامل افراد را به سوی ازدواج میکشاند که عبارتند از: نیاز اقتصادی، میل به داشتن فرزند و عشق. این عوامل با این که در کلیه جوامع وجود داشته، اما اهمیت آن در ادوار مختلف متغیر بوده است. در جوامع اولیه، علل اقتصادی اهمیت بیشتری داشته است، حال این که در مدنیت های باستانی، زاد و ولد و در مدنیتهای امروزی، عشق مقام مهمتر را دارا بوده است» (جامعه شناسی/232) .
اینک به عوامل و اهداف تشکیل خانواده از نظر اسلام میپردازیم:
اسلام با فراخوانی به تشکیل خانواده ـ که بهترین وسیله برای حفظ عفت عمومی است ـ به ندای فطرت آدمی، پاسخ میدهد. اسلام، زناشویی را یگانه وسیله پیدایش فرزندان درستکار و حفظ نسل شناخته است. از این رو، در قرآن آمده است:
« وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ ...؛ خداوند برای شما از جنس خودتان، همسرانی قرار داد و برای شما از همسرانتان، فرزند و نوزادانی پدید آورد و نعمتهای پاکیزه را روزی شما ساخت» (نمل/72) .
2-2ـ پیشگیری از روابط ناسالم جنسی
اسلام بر این باور است که تشکیل خانواده و به کار بستن قوانین ازدواج تنها راه پیشگیری از پیامدهای زیان بار افراط و تفریط در روابط جنسی و رستگاری جامعه انسانی است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمایند:
«ای ملت مسلمان! دختران شما به منزله میوه رسیده بالای درخت هستند. اگر میوههای مطبوع و تازه به هنگام ریختن از درخت چیده نشود، تابش آفتاب و دیگر عومل جوی، آنها را فاسد و تباه خواهد ساخت. همچنین اگر به ندای عزت دختران خود، پاسخ درست و مثبت ندهید و برای آنان، شوهر نگزینید و با ازدواج، سلامت مزاجشان را فراهم نیاورید، هرگز از انحراف و گرایش آنان به فساد، در امان نخواهید ماند، زیرا آنان نیز بشرند و باید به نیازمندیهایشان پاسخ داد.» (فروع کافی/5/237) .
3-2ـ ایجاد آرامش روحی، اخلاقی و فکری
آرامش روحی، اخلاقی و فکری یکی از پایههای رستگاری آدمی است که با پیوند ازدواج فراهم میآید و به نگرانی موجود در زندگی پایان میدهد. خداوند فرموده است: « وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً...؛ یکی از نشانههای الهی این است که برای شما از جنس خودتان، همسرانی قرار داد تا در پناه آنان به آرامش خاطر برسید و میان شما، رحمت و مهربانی قرار داد» (روم/21) .
یک همسر خوب و شایسته میتواند با فعالیتهای جنبی و ارائه پیشنهادهای سودمند، اعتدال ورزیدن در خانه و دست کم با سخنان امیدبخش از نگرانیهای همسرش در زمینه مسائل گوناگون اجتماعی، اقتصادی ، خانوادگی و... بکاهد.
«روزی مردی به محضر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: یا رسول الله! همسری دارم که چون به خانه میروم، به پیشبازم میآید و وقتی بیرون میروم، بدرقهام میکند. اگر مرا غصهدار ببیند، میگوید: غم مخور که اگر غم روزی میخوری، خداوند آن را به عهده گرفته است، اگر هم برای آخرت غم داری و اندیشه میکنی، خداوند بر اندیشه تو بیافزاید. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند : او را به بهشت بشارت ده و به وی بگو: تو یکی از عاملان خداوندی و در هر روز پاداش هفتاد شهیده برای تو خواهد بود» (ترجمه مکارم الاخلاق/1/382) .
به یقین، ازدواج از جمله اموری است که آدمی را در بعد مادی و معنوی به سوی کمال سوق میدهد و مایه تکامل او است. زن و مرد در سایه ازدواج حس میکنند که کامل شدهاند، زیرا دختر وارد جرگه زنان و مادران و پسر به دنیای مردان و پدران پیوسته است. این امر به ویژه در زمانی شکل میگیرد که پیوند زناشویی با معنویت همراه باشد و زن و شوهر در سایه آن، احساس آرامش کنند و به خدا نزدیکتر شوند.(سیری در مسائل خانواده/46) ، بدین گونه، زن و مرد میتوانند به سرچشمه مشترک آفرینش برسند، زیرا به گفته قرآن از نفس واحدی پدید آمدهاند:
« هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا ؛ اوست خدایی که شما را از یک نفس واحد آفرید و زوجش را از جنس او مقرر داشت تا با او آرام گیرد» (اعراف/189) .
یکی از حقوق زن و شوهر آن است که در طریق تکمیل و تکامل یکدیگر بکوشند و آن کس که در این مسیر گام برندارد، هدف ازدواج را نادیده گرفته است.
در جامعه اصیل اسلامی، خانواده در نگهداری، پرورش و آموزش فرزندان بزرگترین نقش را برعهده دارد. امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند:
«الغلام یلعب سبع سنین و یتعلّم الکتاب سبع سنین و یتعلم الحلال و الحرام سبع سنین؛ پسر باید تا هفت سالگی بازی کند، آنگاه هفت سال خواندن و نوشتن بیاموزد، سپس هفت سال نیز حلال و حرام خدا را یاد بگیرد»(کافی/6/47/باب تأدیب الولد) .
همچنین ایشان در باره پرورش فرزندان و آموزش آداب و رفتار اجتماعی به فرزندان میفرمایند:
«اَکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم؛ فرزندانتان را گرامی بدارید و به آنان، آداب پسندیده بیاموزید» (بحار الانوار/101/95) .
امام علی(علیهالسلام) درباره پرورش فرزندان میفرمایند:
«خیر ما ورث الاباءُ الابناءَ الادبُ ؛ بهترین ارثی که پدران و مادران میتوانند برای فرزندان خویش بر جای بگذارند، ادب و پرورش درست است» (میزان الحکمه/1/52) .
متأسفانه این نقش خانواده در دهههای اخیر به علت ورود الگوهای غربی صدمه دیده است و اینک بسیاری از والدین با ثبت نام فرزندان خود در یک مدرسه ی ـ به اصطلاح ـ خوب، مسئولیت خویش را پایان یافته تلقی میکنند.