18 ـ مواجهه  عملى متربى با  نتایج  سوء عملش     

 در مواردى که نتیجه فعل متربى چندان زیانبار و خطرناک نیست، اما مى‏تواند براى او درس عبرت و تنبهى باشد، بر فرض که هیچ یک از روشهاى دیگر تربیتى کارساز نباشد، مى‏توان از این شیوه استفاده کرد، بدان معنا که به فرد اجازه دهیم تا خود نتیجه سوء عمل خویش را بچشد و از آن درس عبرتى بگیرد تا در آینده به تکرار آن عمل دست نزند.

 باید توجه داشت که هر چند خداوند از این روش در تنبیه آدمیان و اصلاح ایشان استفاده مى‏کند، اما این بدان معنا نیست که مربیان دیگر نیز بتوانند در گستره‏اى وسیع آن را به کار بندند؛ زیرا حفظ جان و مال انسانها واجب است. نمونه قرآنى این روش از این آیه استفاده می شود : «ظهر الفساد فى البر و البحر بما کسبت ایدى الناس لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلهم یرجعون»(روم/41) : به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورد (انجام داده‏اند) فساد در خشکى و دریا نمودار شده است تا (سزاى)بعضى از آنچه را کرده‏اند به آنان  بچشاند، باشد که بازگردند.

 19 ـ روش تنبیه     

 تنبیه در لغت به معناى آگاه کردن است. در اصطلاح روانشناسى، تنبیه عبارت است از ارائه یک محرک ناخوشایند و آزار دهنده به دنبال یک رفتار نامطلوب، براى کاهش دادن احتمال آن رفتار(به نقل از سایت شبکه آموزش سیما). براى مثال اگر بعد از انجام رفتارى نامطلوب از سوى کودک، مثل گفتن یک حرف زشت، با ارائه یک محرک آزار دهنده مثل سیلى زدن به او خواسته باشیم که احتمال بروز رفتار نامطلوب را در او کاهش دهیم، او را تنبیه کرده‏ایم. تنبیه در عرف نیز چنین مفادى دارد، که البته بى‏ارتباط با معناى لغوى آن نیست، زیرا ثمره آن آگاه کردن متربى از نتیجه سوء عمل و باز داشتن او از ادامه رفتار بد است، ولى به هر حال آگاه کردن بار معنایى بیشترى دارد.

تنبیه نیز همانند تشویق مى‏تواند به صورت کلامى و یابه صورت عملى و فعلى باشد. تنبیه کلامى، همچون توبیخ و سرزنش کردن، دشنام، تحقیر و ... . البته دشنام و سخنهایى که شرع مقدس آنها را حرام و ناروا مى‏داند، هرگز نباید در تربیت مورد استفاده قرار گیرد. بعلاوه ملامت و سرزنش آنهم به شکل افراطى آن، مورد قبول شرع مقدس نیست، زیرا چه بسا خود باعث لجاجت متربى و عکس العمل ناشایسته او به تداوم عمل سوء خواهد شد، در حدیثى است که امام على (علیه السلام) مى‏فرماید: «الافراط فى الملامة یشب نیران اللجاح : زیاده روى در ملامت و سرزنش آتش لجاجت را شعله‏ور مى‏کند»(بحار الانوار/74/214) .

 استفاده از قالب گفتار در تنبیه، شاید در مرتبه نخست قرار داشته و اثرى شدیدتر داشته باشد؛ امیرمؤمنان(علیه السلام) مى‏فرماید: «رب قول اشدُّ من صول : چه‏بسا سخنى که از حمله و هجمه‏اى شدیدتر است»(غرر الحکم/213).

اما تنبیه فعلى و غیر کلامى، موارد زیادى دارد که به برخى از آنها مثل قهر کردن، محروم سازى و... اشاره شد. آنچه در اینجا بیشتر مورد نظر است، معناى أخص تنبیه، یعنى تنبیه بدنى است. قبل از هر چیز لازم است این نکته را متذکر شویم که این بحث، یعنى بحث تنبیه بدنى را نباید با حدود و تعزیرات خلط کنیم؛ هر چند مباحث فقهى و حقوقى‏اى که بخصوص در مورد مجازات کودک و نوجوان آمده ـ آنهم با حدود و تعزیراتى که شرع معین کرده است ـ ثمرات تربیتى بسیار مهمى دارد، ولى حوزه آن مباحث، حوزه دیگرى است، ما از مربى و متربى صحبت مى‏کنیم نه قاضى و خطاکار (مجرم)؛ و شاید به همین جهت بوده است که فقها نیز وقتى با این دید به مسأله مى‏نگریسته‏اند، آن را تحت عنوان «تأدیب» مطرح ‏کرده‏اند. حال سؤال اصلى این است که آیا استفاده از روش تنبیه بدنى در تربیت متربى جایز است؟ چه کسى حق به کارگیرى این روش را دارد و دامنه گستره آن چقدر است؟

 پاسخ تفصیلى به سؤالات فوق، مجال واسعى مى‏طلبد، اما به طور خلاصه و گذرا اشاره‏اى به آن مى‏کنیم:

 از دیدگاه تربیتى، نظریات گوناگونى وجود دارد؛ برخى طرفدار تنبیه بدنى‏اند و استفاده از آن را به عنوان آخرین روش در تربیت لازم دانسته و می گویند: حتى اگر این تنبیه موجبات جرح و نقص یا تلف شدن متربى را فراهم آورد، مربى مسئولیتى نخواهد داشت، زیرا او به تکلیف خویش عمل نموده است. برخى دیگر چون قابسى، غزالى و ... از تنبیه بدنى شدید و افراطى نهى نموده‏اند و طبق مفاد بعضى از احادیث، تا سه ضربه را جایز دانسته‏اند(اخلاق تربیت اسلامی/24 به بعد). امروزه برخى از روانشناسان تنبیه بدنى را غیر مجاز ‏دانسته و به شدت از آن نهى مى‏کنند.

  براى اینکه بتوانیم نظر اسلام در این زمینه را حدس بزنیم باید نگاهى به روایات و کلام فقهاء داشته باشیم ، حضرت على(علیه السلام) در روایتی می فرماید: «ابلغوا معلکم ان ضربکم فوق ثلاث ضربات فى الادب، اقتص منه» : به معلمتان بگوئید اگر در ادب کردن، شما را بیش از سه ضربه بزند، قصاص خواهد شد(کافی/7/268) ؛ عن حماد بن عثمان قالقلت لابى عبدالله (علیه السلام) فى ادب الصبى و المملوک، فقال: خمسة او ستة و ارفق»(وسائل الشیعه/18/581)؛ ما در اینجا از میان فقهاء به بیان دیدگاه امام خمینى(ره) بسنده مى‏کنیم، ایشان در میزان تأدیب طفل مى‏فرمایند: «انه یکره ان یزاد فى تأدیب الصبى على عشرة اسواط و الظاهر ان تأدیبه بحسب نظر المؤدب و الولى. فربما تقتضى المصلحة اقل و ربما تقتضى الاکثر و لایجوز التجاوز بل و لا التجاوز عن تعزیر البالغ بل الاحوط دون تعزیر و الاحوط منه الاکتفا بستة او خمسة»(تحریر الوسیله/2/477) : مکروه است تأدیب کودک به بیش از زدن ده تازیانه، و ظاهر این است که تأدیب باید بر طبق نظر مربى و ولى باشد، پس چه بسا مصلحت کمتر از ده تازیانه را اقتضا کند و چه بسا بیشتر، و جایز نیست تجاوز از نظر مربى، بلکه نباید تجاوزى از میزان تعزیز بالغ در کار باشد، بلکه احوط آن است که تأدیب باید به کمتر از تعزیز باشد و احوط هم آن است که در تأدیب به شش یا پنج ضربه اکتفا کنند». طبق این نظر، فقط مربى و ولىّ کودک حق استقاده از این روش را دارند و احتیاط وجوبى آن است که تأدیب باید کمتر از تنبیه باشد و در آن احتیاط را مراعات فرموده، با بیش از پنج یا شش ضربه فرد را تأدیب نکنند.

 اگر فقها به این مسأله پرداخته‏اند، فقط صرف بیان حکم است و ظاهر عبارات آنها همچون عبارت حضرت امام خمینى(ره) اشاره به این معناست که آنها نیز تنبیه بدنى را به دشوارى و با احتیاط مى‏پذیرند. در هر حال این یکى از مسایلى است که در فقه التربیة باید مورد بحث قرار گیرد.

 در اینجا به اجمال نکاتى را که باید در تنبیه بدنى ـ على فرض جواز آن و اکتفا به ضرورت ـ در نظر داشته باشیم، اشاره مى‏کنیم:

 1ـ همچنانکه گفتیم، تنبیه باید به عنوان آخرین روش و راه حل به کار آید، قبل از به کارگیرى دیگر روشها، عقل سلیم استفاده از چنین روشى را مجاز نمى‏داند. در روایتى امام على(علیه السلام) مى‏فرماید: «ان العاقل یتعظ بالادب والبهائم لایتعظ الا بالضرب؛ انسان عاقل با ادب پند مى‏پذیرد و از خلاف باز مى‏ماند و چهارپایان جز با کتک ادب نمى‏شوند»(بحار الانوار/68/328) .

2ـ در تنبیه بدنى باید رفق و مدارا به خرج داد و به گونه‏اى عمل نکرد که موجبات دلزدگى و بریدگى متربى را فراهم آورد ، لذا امام صادق(علیه السلام) در پاسخ سؤال کننده فرمود: «خمسة او ستة و ارفق».

3ـ آنچه در دیات در مورد مجازات صدمه بدنى به اشخاص دیگر آمده است، در اینجا نیز صادق است و اطلاق روایات، شامل این مورد نیز مى‏گردد. لذا اگر مربى یا پدر از حدود تخطّى کرد، محکوم به پرداخت دیه و خسارت است.

4ـ در زمینه تنبیه همچون سایر روشها رعایت موقعیت متربى، اوضاع و احوال محیطى، سن و رشد عقلى و جسمى و میزان خطاى او و ... بسیار مهم است. بعلاوه ، علت تنبیه کردن فرد را متذکر شویم و فرد باید بداند که به خاطر عمل بدش تنبیه مى‏شود و کرامت و شخصیت او نزد ما محفوظ است. بعلاوه چون تنبیه کودک تا حد زیادى در احساسات و عواطف مربى ‏دخالت مى‏کنند، باید توجه داشت که تنبیه نباید از سر تشفّى خاطر خویش باشد.

          ... ادامه دارد