14 ـ روش واداشتن و اجبار

 گاه هیچ یک از روشهایى که تاکنون گفته یا در ادامه خواهیم گفت، مؤثر نمى‏افتد و فرد را به انجام رفتار مورد انتظار نمى‏کشاند، در این صورت از روش دیگرى استفاده مى‏کنیم که روش واداشتن و اجبار نام دارد. البته این روش گاه به صورت امر کردن همراه با بیان عقوبت و مجازات حاصل از تخلف و سرپیچى از امر، و گاه به صورت امر کردن و همراهى با متربى در انجام عمل و یا شیوه‏هاى دیگر تحقق مى‏پذیرد. در هر حال، باید رعایت استعدادهاى متربى، سن و موقعیت او و ... را نمود، در روایتى است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مى‏فرماید: «مرّو صبیانکم بالصلوة اذا بلغوا سبع سنین ؛ هنگامى که فرزندانتان به سن هفت سالگى رسیدند، (آنها را) به نماز خواندن وا دارید»(بحار الانوار/85/134) .

 نکته مهم در این روش، همان‏طور که گفته شد، رعایت توان و طاقت و استعداد متربى است. همچنانکه در تکالیف شرعى نیز این مهم رعایت شده است: «لایکلف الله نفسا الا وسعها»(بقره/286) ؛ بعلاوه ، این روش و روشهاى دیگر، در صورتى مؤثر خواهد بود که مربى خود  بدانچه امر مى‏کند، عمل کند. تطابق گفتار و رفتار مربى در تربیت امرى لازم و ضرورى است؛ امام صادق(علیه السلام) مى‏فرماید: «کونوا دعاة الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاة بالسنتکم؛ مردم را با رفتار خویش به سوى حق دعوت کنید نه با زبان خویش»(اصول کافی/2/78) .

  15 ـ انذار

 انذار در حقیقت اخبار و آگاهى از پیشامدها و نتایج سوئى است که بر عمل متربى، مترتب خواهد شد (در مقابل تبشیر). راغب در مفردات انذار را چنین معنا کرده است: «اخبار فیه تخویف»(المفردات/797) ، در حقیقت انذار نوعى خبر دادن است که زمینه‏هاى ترس و وحشت گیرنده خبر (در اینجا متربى) را فراهم مى‏آورد.

 واژه انذار و هم‏خانواده‏هاى آن 125 مورد در قرآن به کار رفته و این روش بسیار مورد استفاده قرآن قرار گرفته است. قرآن پیامبران را منذران مى‏داند و پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را فرمان مى‏دهد که به مردم بگو که بیم دهنده آنان هستى و این بیم را از پیش خود نمى‏گویى، بلکه مفاد سخن وحى است : «قل انما انذرکم بالوحى»(انبیاء/45) ؛ «ان اتبع الا ما یوحى الیّ و ما انا الا نذیرٌ مبین»(احقاف/9) ؛ «فانما یسرناه بلسانک لتبشّر به المتقین و تنذر به قوما لدا»(مریم/97) .

 همچنانکه در مورد تبشیر گفتیم، در انذار نیز اعتقاد و باور منذر به آنچه انذار مى‏دهد در نتیجه حاصل از انذار بسیار مؤثر است. کسى مى‏تواند حقیقتاً منذر باشد که از دل به آنچه مى‏گوید ایمان داشته باشد و در رفتار و کردارش تجلى یافته باشد. مردم چنانند که به رفتارهاى مربى و اطرافیان و نزدیکانش با دیده‏اى عمیق مى‏نگرند؛ لذا منذر در نخستین مرحله، باید از خانواده خویش شروع کند، زیرا آنها بیش از هر کس به احوال درون و باورهاى او آگاهى دارند. به همین جهت است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در وهله نخست به انذار عشیره نزدیک خود مأمور مى‏شود «وانذر عشیرتک الاقربین»(شعراء/214) . بعلاوه، بسته به شخص متربى و میزان خطاى او، نوع انذار فرق مى‏کند. به همین جهت، در قرآن گستره‏اى وسیع را ارائه کرده است که برخى از آنها عبارتند از عذاب قریب، عذابى مشابه آنچه به اقوام گذشته فرود آمده، جهنم، سقر، خوارى، غذاى بد، آب داغ و ... .

  16 ـ روش محروم ‏سازى و جریمه کردن

 محروم سازى به روشى گفته مى‏شود که در آن فرد، به خاطر انجام رفتارى ناصواب، براى مدتى معین از دریافت آنچه مطلوب و مورد پسند و رغبت اوست بازداشته مى‏شود. پشتوانه و سنگ بناى این روش، تعلقات و دلبستگیهاى انسان است. انسانها به خیلى از امور علاقه و دلبستگى نشان مى‏دهند و داشتن آنها برایشان قلباً خوشایند است؛ محیط گرم خانه، محبتِ پدر و مادر، تکریم شخصیت ایشان، پذیرفته شدن در جمع و ...، از دست دادن این امور براى انسان بسیار ناگوار است. به همین جهت است که قهر پدر و مادر از روشهاى مؤثر تربیتى است.

  از نمونه‏هاى این روش در قرآن، رفتار ناپسند و ناصواب قوم یهود و عکس العمل خداوند است. «فبظلم من الذین هادوا حرمنا علیهم طیبات احلت لهم و بصدهم عن سبیل‏الله»(نساء/160) : پس به سزاى ستمى که از یهودیان سرزد و به سبب آنکه [مردم] بسیار از راه خدا بازداشتند، چیزهاى پاکیزه‏اى را که بر آنان حلال شده بود، حرام گردانیدیم.

 مردى در حضور حضرت امام کاظم(علیه السلام) از فرزند خود و رفتار بد او شکایت کرد، حضرت در رهنمودى دقیق و گویا به او فرمود که: «لاتضربه واهجره و لاتطل» : فرزندت را نزن و براى ادب کردنش از او قهر کن ، اما مواظب باش قهرت طول نکشد(بحار الانوار/23/144).

     دو نکته مهم

1 ـ همانگونه که از روایت شریفه نیز مستفاد است، زمان محرومیت نباید قدرى طول بکشد که شکستگى و یأس متربى را بدنبال داشته باشد. بلکه باید بمجرد انفعال متربى و تصمیم وى بر اصلاح خویش از محرومیت دست برداشت.

2 ـ توجه داشته باشیم که فرد را باید از چیزى محروم کنیم که مورد علاقه و رغبت او باشد و اگر خود فرد به محرومیت از چیزى متمایل باشد، این روش کارگشایى ندارد. براى مثال بیرون کردن دانش‏آموز  از کلاس هنگامى که خود او علاقه‏اى به شنیدن درس ندارد، هیچگونه نتیجه و فایده مثبتى نخواهد داشت.

3. محرومیت از نیازهاى اساسى و اولیه مانند آب و غذا، به طور قطع و یقین مورد قبول نیست و از آن نهى شده است.

   17 ـ جبران عمل فوت شده

 در صورتى که متربى موظف به انجام عملى باشد و از آن سرباز زند، از شیوه دیگرى مى‏توان مدد گرفت و آن اجبار او به اعاده عمل از دست رفته است. قطعاً باید براى تخلف از این دستور، مجازات شدید دیگرى در کار باشد وگرنه براى متربى سرپیچى از این دستور کار دشوارى نیست. گاهى از مواقع، عمل از دست رفته و فوت شده، اهمیت بسیار زیادى دارد و به گونه‏اى است که باید کارى کرد تا در آینده دیگر فرد هرگز مرتکب چنین خطایى نگردد. در اینجا مى‏توان به جبران اضافى عمل روى آورد، بدان معنا که صرف تدارک عمل از دست رفته، کفایت نمى‏کند، بلکه متربى باید چیزى بیش از آنچه بر عهده او بوده است انجام دهد. نمونه این روش، در تربیت دینى و تکالیف که بر عهده یک فرد مسلمان است «وجوب قضاء عمل فوت شده»، «کفاره» و نیز «کفاره جمع» است.