سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درآمدی بر تربیت اسلامی

جمعیت زیادی دور حضرت علی علیه السلام حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:

- یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟

علی علی علیه السلام در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.

در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:

- اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟

علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.

نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.

در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:

- یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

حضرت ‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.

نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:

یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.

همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد.

در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:

- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

امام فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.

 

در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.

سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:

یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود.

نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:

- یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی علی علیه السلام مردم به خود آمدند:

علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌اند. فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.

سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم.

 




      

از همان زمان که تاریخ حیات بشر رقم خورد، زنان پابه‌پا و همدوش مردان در تمام عرصه‌های زندگی حضور داشتند. زنانی که استمرار حیات بشریت به دست آنان رقم می‌خورد و مفتخر به تربیت مردان بزرگ تاریخ بوده‌اند؛ همواره سهم بسزایی در تأثیرگذاری بر تمامی شؤون اجتماعی و سیاسی داشته‌اند.

ادیان الهی بر نقش زنان در صحنه‌ی خانوادگی و اجتماعی تأکید کرده و او را همچون مردان در جهت سیر تمدن بشری نقش‌آفرین می‌شناسند. مکتب اسلام در پرتو راهنمایی‌های قرآن و سنت نبوی و عترت رسول مکرم اسلام(ص) به زن آن‌چه را که شایسته‌ی او بود اعطا نمود؛ و شرایط را به گونه‌ای فراهم آورد که زن بتواند با حفظ شؤون اسلامی و انسانی و با توجه به استعدادهای به ودیعت گرفته‌شده، در تمام میدان‌ها که نیاز به حضور اوست ایفای نقش کند.

قرآن کریم از زنانی چون آسیه و مریم به نیکی و عظمت یاد کرده و بلقیس ملکه سبا را کاردان و توانمند در مدیریت و مملکت داری معرفی می کند آن جا که وی را در مقام مشورت با اطرافیان خود بیان می دارد: " قالت یا ایها الملأ افتونی فی امری ما کنت قاطعة امرا حتی تشهدون"( نمل/32)

 نقش تاریخ ساز این زنان در قرآن و تفاسیر به خوبی ذکر شده و حافظه تاریخ آن را در قلب خود حفظ نموده است. خداوند در قرآن کریم وقتی می خواهد اسوه هایی از مومنین را یاد کند همسر فرعون را ذکر نموده و می فرماید: " و ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرأة فرعون إذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین"(تحریم/11) این نمونه تاریخی گواهی بی بدیل است برای همه آنان است که در پی یافتن الگو و نمونه ای ایمانی هستند . نقش ایمانی بارز آسیه و هدایتگر تاریخی وی باعث شده است تا خدواند متعالی از میان هزاران نمونه و اسوه و پیامبر و ولی خود که از مردان بوده اند صرف نظر نموده و یک زن را به عنوان مصلح اجتماعی معرفی کند.

از سوی دیگر نیز وقتی می خواهد نمونه هایی را برای کافران بیاورد تا عاقبت انحراف خویش را ببینند باز نمونه های این چنین بیان می دارد و می فرماید: " و ضرب الله مثلا لذین کفروا امراة نوح و امراة لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین"(تحریم/10)

از سویی دیگر خدیجه بزرگ بانوی اسلام و حمایت های اقتصادی وی، حیات اسلام را تضمین نموده و رشد و گسترش اسلام در اقطار مختلف جهان بی شک مرهون جانفشانی های بی بدیل بانویی است که نقش وی در حمایت از نبی مکرم اسلام صلوات الله علیه در جریان تلقی وحی نیز بر کسی پوشیده نیست.

زنان صدر اسلام در شرایطی که درپرتو تعالیم ارزشمند اسلام نصیبشان شد، درپیشبرد قافله‌ی تمدن و بقای فرهنگ اسلامی همدوش با مردان حضور فعال داشته اند. لذا می‌بینیم پس از نزول قرآن، از صدر اسلام تاکنون زنان با الهام از این کتاب آسمانی، همپای مردان در نشر و گسترش دین تلاش‌های گسترده‌ای داشته‌اند و در صحنه های متعددی که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، نقش فعال داشته‌اند.

... ادامه دارد.

 

 




      

تاریخ گواه درگیری زنان برای اثبات حضور انسانی و اجتماعی خود در جامعه است. گاهی زن در حالی که زنده بود، در گور نهاده می‌شد و گاهی چون حیوانی به فروش گذاشته می‌شد.

گاهی حتی برای انتخاب همسر نقشی نداشت و گاه برای حضور اجتماعی خود و یا مشارکت برای تعیین سرنوشت خود ممنوع و محروم می‌شد. هنوز هم گاهی چون کالایی در خدمت تولید بیشتر و فروش افزون‌تر و پیشبرد اقتصاد جهانی، سینما و... در اختیار گرفته می‌شود.

زن همان‌گونه که شاهد جاهلیت وحشیانه تاریخ در زنده به گور کردن دختران بوده است، امروز شاهد جاهلیت به اصطلاح متمدنی است که بی شک هر دو حق زن انسانی زن را نادیده گرفته است.

اسلام در آن زمان ظهور کرد و تاریخ بشری را مورد سوال قرار داد که " واذا الموؤدة سئلت بأی ذنب قتلت" و کرامتی به او بخشید و در مقام و مرتبت انبیا با او سخن گفت. آن جا که مریم را مخاطب قرار داده و فرمود: " و إذ قالت الملائکة یا مریم إن الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین" (آل عمران/42).

و پس از چهارده قرن در زمانی که دیگر انسانیت انسان می‌رفت به فراموشی سپرده شود و زن نیز؛ انقلاب اسلامی به رهبری حکیمانه امام خمینی قدس سره ظهور کرد و نه تنها دین اسلام را حیات دوباره بخشید که ادیان دیگر را، و خدا محوری را دوباره برای بشریت به ارمغان آورد . معنویت را باز میهمان دلها نمود و انسان و جامعه انسانی را به پیروی از آموزه های جاودان و حیات بخش اسلام دعوت کرد. و زنان را در این میان در صف اول حرکت های اصلاحی و تربیتی جامعه قرار داد، در همان عصری که غرب و جامعه غربیِ مدّعی پیشرفت و توسعه و تمدن، زن را به بهانه ترقی و آزادی، از گوشه خانه به میدان کار و اقتصاد کشاند تا چرخ اقتصاد جهانی را به حرکت آسوده‌تر واداشته و بی توجه به توان انسانی و نیازهای روحی و عاطفیِ زن، در صدد کسب سود و منافع خویش از این کارگر ارزان و کالای سود بخش بوده و هست.

... ادامه دارد.




      

به نام خالق زیبائی‌ها

همان‌گونه که اگر درِ شیشه عطر را نبندند عطرش می‌پرد؛ همانگونه که اگر در مقابل پنجره، توری نیاویزند حشرات مزاحم وارد می‌شوند؛ و همانگونه که اگر درِ خانه را نبندند و برای باغ و مزرعه حصار و دیواری نکشند، عابران و بیماردلان و رهزنان را وسوسه کرده و به جرم و خطا می‌کشاند و خانه و باغ از دستبرد اهل طمع مصون نمی‌ماند؛ مراعات حجاب، عفاف، چادر و پوشش نیز برای بانوان مسلمان، نقش حفاظتی دارد. و ... به همین دلیل است که حجاب و عفاف برای بانوان ضروری است چرا که گوهری ارزنده و نفیس بوده و کرامت و حرمت زن به آن وابسته است.

حجاب قلعه‌ای است برای پاسداری از گوهر عفاف؛ دزدان از دیوار کوتاهِ بدحجابی و بی‌حجابی راحت‌تر به حریم کرامت زنان و دختران دستبرد می‌زنند و زنانِ باحجاب، از اینگونه تعرّض‌ها و وسوسه‌های شیطانی مصون‌ترند.

 گلِ عفاف در بوستان حجاب می‌روید. خوشا آنان که نگهبانِ مزرعه‌ی نجابت، حیا و عفافند و با پوشش کاملِ خود، محیط را هم برای خودشان ایمن می‌سازند و هم وسیله به گناه افتادن دیگران نمی‌شوند.

 

 




      

حجاب برای بانوان فوائد زیادی دارد که در اینجا به سه مورد از آنها اشاره می‌کنیم:

أ- آرامش خاطر  مؤدب

نبودن حریم میان زن و مرد و آزادى در معاشرت‌های ممنوع و بیبند و بارى، هیجانها والتهابهاى جنسى را فزونى میبخشد و تقاضاى هر دو طرف را به صورت یک عطش روحى و یک خواست اشباع نشدنى در میآورد و این همان اختلاط روانى و روحى است.غریزه جنسى، قوه نیرومندى است که هر چه بیشتر از آن بهره برداری شود، طغیان وسرکشى‌اش بیشتر میشود و ناگفته روشن است که اگر دختران و زنان یک اجتماع، پوشش  لازم را نداشته باشند از آثار و پی آمدهاى طغیان و سرکشى این غریزه خطرناک در امان  نخواهند ماند و سرانجام آرامش خاطر خود را به دریاى موّاج و خروشانى مبدّل میسازند.

شهید مطهرى (ره) در کتاب ارزشمند مسئله حجاب صفحه 88 مینویسد:

چرا در دنیاى غرب این همه بیمارى روانى زیاد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى (و  بى بند بارى و عدم رعایت اصول اخلاقی) و تحریکات فراوان سکسى است که بوسیله جراید و مجلات و سینماها و تأترها و محافل و مجالس و... انجام میشود.

ب- استحکام پیوند خانوادگى بووووس 

حجاب و پوشش اسلامى در استحکام پیوند خانوادگى نقش مهمى را ایفا میکند. اگر دختر یا  زنى که در خانوادهاى زندگى میکند، خود را صاحب جمال و نفس خویش بداند؛ هرگز حاضر نمیشود تا دیگرى او را آلت دست قرار داد، و مایه لذت خود را فراهم آورد. و بر عکس کسانى که از این قانون الهى بهره نمیگیرند و در خیالات و اوهام شیطانى خود غوطه میخورند، فقط براى لحظاتی باعث لذت گروهى عیاش را فراهم کرده و از مالکیت  بر جمال و نفس خود دست میکشند.

این گروه نباید فراموش کنند که با ایجاد کردن چنین اوضاع اسفبارى در جامعه، زمینه گسستن خانوادهها و کانونهاى کوچک صمیمى را بر هم میزنند. و همانگونه که گذشت سرانجام خود نیز دچار آن خواهند شد و روشن است که در چنین شرایطى از بهرهمند شدن از استحکام در خانواده محروم خواهند ماند.

ج- ایجاد کردن محیطى سالم آفرین 

یکی دیگر از آثار و فواید حجاب ایجاد کردن محیطى سالم و به دور از مفاسد اخلاقى است. از آنجا که انسان یک موجود اجتماعى است و بطور کلى قطع رابطه او با اجتماع امکان پذیر نیست، دختران جوان و زنان جامعه میتوانند با رعایت این قانون الهی در فراهم آوردن محیطى سالم و ریشه کن نمودن مفاسد اخلاقى سهم بسزایى  داشته باشند.




      

در حالیکه هر از چندگاهی پخش اخباری در رسانه ها حاکیست که وهابیون در کشورهای مختلف جهان با ازدواج با دختران آن کشورها در حال ازدیاد جمعیت خود هستند اما این موضوع در کشور خودمان ایران به شدت در حال افزایش است.

وهابیون که در سراسر جهان در کشورهای همچون روسیه و کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق مانند تاجیکستان ، ازبکستان، قزاقستان، آذربایجان، تاتارستان، گرجستان، چچن، بلاروس و حتی بلغارستان، رومانی و اوکراین در حال تبلیغ عقاید انحرافی وهابیت هستند ؛ همزمان سیاست ازدیاد جمعیت فرقه خود را با ازدواج با دختران آن کشورها به شدت در حال پگیری هستند.

اما در این میان وهابیون، کشورهای شیعه را نیز مورد توجه ویژه قرار داده اند بطوریکه بعد از ایران، کشوری همچون جمهوری آذربایجان را که پیش از 85 درصد جمعیت شیعه دارد در حال حاضر بیشتر از دیگر کشورهای جدا شده از شوروی سابق مورد تهاجم اعتقادی وهابیون قرار گرفته است.

وهابیون در طی سالهای اخیر همچنین در بعضی از استانهای ایران سرمایه گذاری بیشتری کرده اند بطوریکه در حال حاضر استان سیستان و بلوچستان و استانهای همجوارش در این سالها بیشترین میزان رشد جمعیتی وهابی را داشته است.

وهابیون هم اینک در استانهای همچون خراسان جنوبی ، خراسان شمالی ، فارس ، گلستان افزایش جمعیتی قابل توجه ای داشته و در این میان در سالهای اخیر جمعیت قابل توجه ای از آنها نیز به استان تهران علی الخصوص به شهر کرج مهاجرت کرده اند.

این در حالیست که وهابیون رشد جمعیتی خود را در استانهای غیر سنی نشین و مذهبی با ازدواج با دختران شیعه این مناطق به عنوان یک استراتژی درازمدت برای ازدیاد جمعیت فرقه وهابیت در ایران دنبال می کنند.

وهابیون با پشتوانه دلارهای نفتی بعضی از کشورهای عربی علی الخصوص عربستان با وسوسه ثروت خود، دختران شیعه را علاقه مند به ازدواج کرده و بعد از ازدواج، آنها را مجبور به گرویدن به آیین وهابیت می کنند.

بسیاری از این دختران به خاطر عقائد خشک وهابیت به شدت از ازدواج خود پشیمان می شوند اما این در حالیست که بسیاری از اینها بعد از ازدواج دیگر موفق به طلاق نمی شوند و سالها باید با این وضیعت بسازند و بسوزند.

یکی از این نمونه ازدواج ها ، ازدواج عبدالحمید ریگی بردار عبدالمالک با یکی از دختران شیعه تهرانی بود که سرگذشت این ازدواج در رسانه ها زنگ هشداری جدی درباره سرنوشت ازدواج وهابیون با دختران شیعه ایرانی محسوب می شود.

 




      

 

      قرآن در دو جا یعنی یکی در سوره مائده آیه 5 و دیگری در سوره نساء آیه 25 زنان و مردان را از داشتن روابط دوستانه با جنس مخالف برحذر داشته است و آن را مورد مذمت قرار داده است. آیه 25 سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید... «فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان» یعنی آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند.

      در آیه 5 سوره مائده نیز به مردان خطاب می کند و می فرماید شما با زنان پاکدامن مسلمان ازدواج کنید و خود نیز پاکدامن باشید نه زناکار و نه آنکه زنان را در پنهانی دوست خود بگیرید «... ولا متخذی اخدان ...»

      بنابراین یک دختر یا یک پسر مسلمان که هر روز با یاد خدا روز را آغاز می کند و معتقد به دستورات الهی و قرآن کریم است هرگز این سخن خداوند را زیر پا نخواهد گذاشت، و این که قرآن یکی از شرایط ازدواج را همین قرار داده است شاید به این خاطر باشد که هر کدام که قبل از ازدواج چنین تجربیاتی داشته باشد و با فرد یا افراد دیگری رابطه دوستی داشته است مطمئنا پس از ازدواج و در روابط عاطفی و نزدیک خود با همسرش، آن تجربیات به یادش خواهد آمد ویژگی های رفتاری، اخلاقی و شخصیتی دوست جنس مخالف قبل از ازدواج به خاطرش می آید و در یک مقایسه بین همسر فعلی و دوست قبلی اش خواهد پرداخت و در برخی موارد به احساس شکست در این ازدواج یا برتر بودن تجربه قبلی نتیجه گیری کند و این بزرگترین لطمه ای است که در همان اوایل ازدواج به خود وارد می کند زیرا همانطور که خوب می دانید ازدواج باید به آرامش بیانجامد و اصلا فلسفه ازدواج هم همین رسیدن به آرامش است که قرآن نیز به آن اشاره می کند ولی وقتی چنین تجربه ای به چنین مقایسه ای و سپس به چنین سرخوردگی بیانجامد چگونه ازدواج می تواند آرامش بخش باشد و زن و شوهر (زوجین) به تکمیل و رشد همدیگر بپردازند و این آغاز اضطراب است. اضطرابی که در تمام وجود و هستی آنها لانه می کند و به جای داشتن یک زندگی مشترک لذت بخش به یاد تجربه ای احساسی و موقت گذشته می اندیشند و افسوس انتخاب فعلی و در نتیجه شالوده زندگی در هم پیچیده می شود.

      آنچه ذکر می شود تحلیل ذهنی من نیست بلکه تجربه بسیاری از جوانان است که پس از رسیدن به این مرحله، به دنبال راه حل مناسب و رهائی از چنین بن بست هائی است که همیشه آنها را می رنجاند. شما نیز می توانید مستقیما دست نوشته های چنین دختران و پسرانی را مطالعه کنید که پس از چنین تجربه های تلخی دیگران (ما و شما) را به هوشیار بودن دعوت می کنند که در همین جا مناسب است یکی دو کتاب که در همین زمینه تدوین شده معرفی شود:

      1- دختران، دوستیها و عبرتها؛ محمد کریمی نیا؛ انتشارات روحانی

      2- تحلیلی تربیتی بر روابط دختر و پسر؛ علی اصغر احمدی؛ انجمن اولیاء و مربیان

      علاوه بر این چنین دختران و پسرانی که به صورت نا مشروع و غیر قانونی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند بسیاری از انرژی های عاطفی خود را که خداوند به عنوان سرمایه ای بزرگ در وجود آنها به ودیعه نهاده تا صرف همسر حقیقی خود و همچنین تربیت فرزندان خود کنند در این دوران دوست بازی از دست می دهند و در فردای زندگی خود نه تنها احساس گناه می کنند، نمی توانند از نظر عاطفی همسر خود و فرزندان خود را خوب اشباع و ارضاء کنند در نتیجه همواره زندگی آنها از یک کمبود شدید عاطفی که باید هیچ چیز دیگر قابل جبران نیست مواجه می شود و ای کاش مسئله همین جا فیصله پیدا می کرد. قضیه مهمتر از اینهاست. وقتی یک خانواده از نظر عاطفی دچار مشکل شد نه تنها آرامش واقعی در آن خانواده نیست نسل سالمی نیز از آنها بوجود نخواهد آمد و فرزندان آنها نیز که دچار کمبودهای عاطفی شده اند بسیار آسیب پذیر می شوند در گیر و دار زندگی طعمه شیادهائی می شوند که همواره در کمین آنها نشسته اند و این قضیه به نسلهای بعدی نیز سرایت می کند بنابراین باید به این مسئله خیلی توجه داشته باشید.

 




      

 

معمولا روابط دختر و پسر قبل از ازدواج با بهانه های مختلفی اتفاق می افتد یکی از بهانه ها شناخت بیشتر است در حالی که هیچ متخصص و کارشناسی روش شناخت بیشتر را در رابطه مستقیم نمی داند و حتی رابطه مستقیم با توجه به پژوهش ها و تجارب بنده تنها باعث وابستگی و علاقه مندی بیشتر می شود در وابستگی ، دو طرف تفاوت های فرهنگی و خانوادگی و شخصیتی را نادیده و به نفع خودشان توجیه می کنند. دختر و پسر با توجه به وابستگی که نسبت به همدیگر دارند ، شخصیت اصلی که شامل نیازها ،انتظارات و علاقه ها و موضوعاتی که در زندگی مهم است پشت احساسات قرار می گیرد و بعد از گذشت مدتی از زندگی و کاهش احساسات و عواطف و فعال شدن عقل شخصیت اصلی آشکار شده و با تعجب از هم دیگر می پرسند تو همون فردی هستید که 6ماه با هم دوست بودیم؟

ازطرفی بسیار دیده شده مردهایی که به دلیل روابط قبل از ازدواج بعد از مدتی از زندگی مشترک دچار شک و بدبینی می شوند و از خود می پرسند من از کجا مطمئن شوم که این دختر با کسی دیگری نبوده است ؟ فرق من با هزار تا پسر در ایام دوستی چه بود؟

فردی دیگری هم می توانست به ظاهر برای آشنایی بیشتر این دختر خانم را که الان همسر من هست گول بزند ؟ اصلا این دختر خانم چطور جرأت کرد با کسی که اصلا هیچ اطلاعی از گذشته اش ندارد ارتباط برقرار کنه ؟ این بدبینی ها باعث ناسازگاری های شدید زناشویی خواهد شد. در دوستی های قبل از ازدواج بعد از مدتی از وابستگی اگه دختر موضوعی را از دیگران شنید و یا در تحقیقات محلی متوجه شد والدین طرف مقابل اختلافات شدیدی دارند و احتمال مشکلات و آسیب های رفتاری در فرزندی که در این خانواده رشد کرده زیاد است و ممکن است الان به دلیل ترس از دست دادن دختر ، خودکنترلی و خویشتن داری داشته باشد ولی بعد از کاهش احساسات رفتارها و الگوهای ارتباطی والدین خود را در ارتباط با همسرش انجام دهد.

اما از آنجا که وابسته شده است تمام این تحقیقات را نادیده ، بی اهمیت و توجیه می کند و ناخواسته در دام ازدواج احساسی می افتد. بنابراین شما باید این موضوع را از بنده بپذیرید که ارتباط مستقیم باعث آشنایی بیشتر نمی شود بلکه باعث وابستگی عاطفی بیشتر می شود و خاصیت وابستگی ، توجیه شرایط و نادیده گرفتن تفاوت هاست پس بهترین راه این است که طبق فرهنگ اسلامی و ایرانی ما اگه پسری به دختری علاقه مند شد با خویشتن داری و خود کنترلی شرایط خودش را فراهم کرده و به خواستگاری رسمی اقدام کند و بعد از معرفی ، تحقیقات محلی که زمینه ساز آشنایی واقعی است انجام می شود در این تحقیقات روابط والدین ، وضعیت دوستان انتخاب شده ، نظر همکاران فرد مورد نظر درباره ایشان ، نظر اساتید دانشگاه و افراد محل مانند همسایه ها همچین وضعیت روابط اعضای ازدواج کرده با همسران خود به صورت دقیق و جزیی ملاحظه می شود که این یک آشنایی 80 درصدی به شما خواهد داد بعد از تحقیقات دو طرف با همدیگر چند جلسه صحبت می کنند و از انتظارات ، خواسته ها ، علاقه ها، و موضوعاتی که در زندگی مهم است صحبت می کنند و بعد از جمع آوری اطلاعات محلی و اطلاعاتی که بعد از تحقیقات محلی از خود طرف مقابل گرفته شده ، تصمیم گرفته می شود.

باید توجه داشته باشیم عشق پاک و ناپاک معنا ندارد و هر گونه رابطه دختر باید با اذن پدر باشد و خیلی از دخترها  با همین انگیزه ارتباط را آغاز می کنند و بعد از گذشت مدتی یا ازدواج احساسی پشیمان کننده دارند و یا با مخالفت های والدین مجبور به جدایی و شوک روانی می شوند.

 




      

 

نباید در جامعه اسلامی که زن دارای جایگاه شریفی است، زن نمونه را فردی عنوان کنیم که توانسته شغلی مردانه همچون اتوبوسرانی را انجام دهد.

حجت الاسلام محمد حسن نبوی، معاون تبلیغ و آموزش‌های کاربردی حوزه علمیه در گفت‌و‌گو با خبرنگار خبرگزاری رسا بیان داشت: امروز رسانه های بیگانه متوجه جایگاه والای خانواده در جامعه اسلامی شده‌اند به همین دلیل برنامه های گسترده‌ای علیه کیان خانواده طراحی کرده‌اند.

وی بیان داشت: خانواده در بخش‌های گوناگون جامعه دارای اثر است و می توان گفت توان مردان در جامعه از پایگاه خانواده نشات می‌گیرد.

معاون تبلیغ و آموزش‌های کاربردی حوزه علمیه اظهار داشت: اگر زنان به سمت کارهای بیرون خانه کشیده شوند علاوه بر مخدوش شدن فعالیت مردان، مسیر پیشرفت هم کند خواهد شد.

وی اظهار داشت: ورود بیش از حد زنان به فضای جامعه موجب دامن زدن به فساد و بروز آسیب‌های فراوان اجتماعی خواهد شد.

این استاد حوزه علمیه قم بیان داشت: امروز جامعه غرب در آنچه طراحی کرده سرگردان مانده است و راه فرار ندارد.

وی بیان داشت: درنشستی با حضور بانوان در یکی از کشورهای غربی گفتم، غرب شما زنان را بازیچه خود کرده است، وقتی رنگ و لعاب خود را از دست بدهید شما را کنار می اندازد، در این هنگام خانمی که نماینده یونسکو هم بود بلند شد و گفت لازم نیست که جوانی خود را از دست بدهیم، اینها همین امروز هم ما را کنار زده‌اند.

این استاد حوزه علمیه قم بیان داشت: متاسفانه زن در جامعه غربی به صورت ابزار درآمده و برای رسیدن به اهداف اقتصادی، سیاسی قربانی می‌شود.

وی اظهار داشت: نباید در جامعه اسلامی، الگوی‌های زن نمونه به صورت معکوس تبلیغ شود.

وی بیان داشت: اسلام بهترین جایگاه را برای زنان ترسیم کرده است، اگر زن در این جایگاه قرار گیرد فرزندان دارای پشتوانه و مرد نیز دارای پایگاه قوی معنوی خواهد یود.

این استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه در دنیای غرب زنان همچون مردان در مشاغل سخت، کار می‌کنند، ادامه داد: نباید در جامعه اسلامی که زن دارای جایگاه شریفی است، زن نمونه را فردی عنوان کنیم که توانسته شغلی مردانه همچون اتوبوسرانی را انجام دهد.

استاد حوزه علمیه قم اظهار داشت: زن در مقام مادری، مربی دلسوزی است که یک نسل را پرورش می‌دهد.

وی گفت: شایسته است تا تحقیقی جامع صورت گیرد و واقعیت های زندگی زنان ورای نظریه‌ها و تئوری‌های رایج، در کشورهای غربی و اسلامی سنجش شود تا واقعیت ها روشن شود.

 

 




      

چه لذتى دارد این حجاب!

نمى دانید؛ واقعاً نمى ‏دانید چه لذتى دارد وقتى سیاهى چادرم، دل مردهایى که چشمشان به دنبال خوش ‏رنگ ‏ترین زن ‏هاست را مى ‏زند.

 نمى ‏دانید؛ واقعاً نمى ‏دانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان و دانشگاه و... راه مى ‏روید و صد قافله دل کثیف، همره شما نیست.

نمی دانید؛ واقعاً نمی دانید چه لذتى دارد وقتى سیاهى چادرم، دل مردهایى که چشمشان به دنبال خوش ‏رنگ‏ترین زن‏ هاست را مى ‏زند.

نمی دانید چقدر لذت‏بخش است وقتى وارد مغازه ‏اى مى‏ شوم و مى ‏پرسم: آقا! اینا قیمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمى ‏دهد؛ دوباره مى‏ پرسم: آقا! اینا چنده؟ فروشنده که محو موهاى مش‏کرده زن دیگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمى ‏بیند. باز هم سؤالم بى‏ جواب مى‏ ماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون مى‏ آیم.

نمی دانید؛ واقعاً نمی دانید چه لذتى دارد وقتى مردهایى که به خیابان مى ‏آیند تا لذت ببرند، ذره ‏اى به تو محل نمى‏گذارند.

نمی دانید؛ واقعاً نمی دانید چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خیابان قدم مى ‏زنید؛ در حالى که دغدغه این را ندارید که شاید گوشه‏ اى از زیبایى ‏هاتان، پاک شده باشد و مجبور نیستید خود را با دلهره، به نزدیک ‏ترین محل امن برسانید تا هر چه زودتر، زیبایى خود را کنترل کنید؛ زیبایى از دست رفته‏ تان را به صورتتان باز گردانید و خود را جبران کنید.

نمی دانید؛ واقعاً نمی دانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان و دانشگاه و... راه مى‏ روید و صد قافله دل کثیف، همره شما نیست.

نمی دانید؛ واقعاً نمی دانید چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاک و افکار پلید مردان شهرتان نیستید.

نمی دانید؛ واقعاً نمی دانید چه لذتى دارد وقتى کرم قلاب ماهى‏گیرى شیطان براى به دام انداختن مردان شهر نیستید.

نمی دانید؛ واقعاً نمی دانید چه لذتى دارد وقتى مى ‏بینى که مى ‏توانى اطاعت خدایت را بکنى؛ نه هوایت را.

نمی دانید؛ واقعاً نمی دانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان راه مى ‏روید؛ در حالى که یک عروسک متحرک نیستید؛ یک انسان رهگذرید.

نمی دانید؛ واقعاً نمی دانید چه لذتى دارد این حجاب!

خدایا! لذتم مدام باد.

*زهرا قدیانى‏ ( منبع: سایت چارقد )




      
<      1   2   3   4   5   >>   >