سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درآمدی بر تربیت اسلامی

---------------------- اسلام بانی علم ---------------------

اگر این سخن پیامبر گرامی اسلام(ص) را که قلم علما بر خون شهدا برتری دارد، کسی در اروپای قرون وسطی حتی در صحن مراکز علمی بر زبان می‌راند، او را به صلیب می‌آویختند و بر او انگ کافر می‌زدند. همین غربیان، قرن‌ها بعد اندیشه‌های ناب دانشمندان مسلمان را در تاریخ به‌ نام خود ثبت کردند. یکی از حوزه هایی که از این سرقت علمی مصون نمانده قلمرو علوم تربیتی به‌طور عام و حوزه برنامه درسی به‌طور خاص است. سالهاست که دانشجویان برنامه ریزی درسی در مقاطع مختلف مشغول فراگرفتن نظریاتی هستند که عمدتاً در کتب ترجمه شده از منابع غربی یافت می‌شود. حالی که بسیاری از گفتمان‌هایی که به نام دانشمندان غربی نظیر دیوئی، آیلار، آکویناس و امثال ایشان در کتب درسی درج شده گرته برداری صرف از آرای دانشمندان مسلمانی است که گاه نهصد یا هزار سال پیش‌تر در آکادمی های زمان خود مشغول تدریس جزئیات آن بوده‌اند. در روزگار تیره ای که اروپا و اعراب در توحش زندگی می‌کردند انوار تابناک اسلام با اعلام برابری و مساوات، دانش‌پژوهی و حقیقت‌جویی بر سرتاسر جهان پرتو افکند. مسلمانان صدر اسلام با حضور قلب به دنبال علم و صنعت و آموزش و هنر بودند، اما کسی از این سخن نگفت که چگونه اروپا به شاگردی مکتب آنان در آمد. آن هم شاگردانی که در ابتدا بی سوادی خود را مایه مباهات خود می‌دانستند و حتی بی سوادی، یکی از بزرگ‌ترین افتخارات درباریان اروپا شمرده می‌شد. در اروپا نه فقط افراد عادی میل به تحصیل نداشتند، بلکه اشراف هم مایل به تحصیل نبودند. در فرانسه و بلژیک یک اصیل زاده با سواد مورد نفرت هم قطارانش قرار می گرفت و نجبای دیگر او را با نظر تحقیر می‌نگریستند و در انگلستان هیچ‌یک از اشراف سواد نداشتند. در چنین اوضاعی در صدر اسلام حلقه‌های آموزش در مساجد تشکیل می شد و زن و مرد پا به پای هم به علم‌آموزی و دانش اندوزی می‌پرداختند و آموزش بخشی از زندگی عادی و روزمره مردم بود. از همان ابتدا آموزش هدفمند بود و برنامه، روش، منابع، ساختار و سازمان کاملاً مشخصی داشت و همه چیز و همه کار به‌طور منظم انجام می شد. به واسطه این سازماندهی اسلام کانون تمدن شد و به اقصی نقاط جهان از جمله اروپای فاقد تمدن گسترش پیدا کرد. شکوفایی تمدن اسلامی بیش‌ از تمدن یونان بود و همین مسلمانان به مراتب بیشتر از یونان، جهان غرب را تحت تاثیر قرار دادند. کسی تا به حال درباره نزدیک‌ترین همسایگان اروپا آن‌هم در قرون وسطی یعنی مسلمانان- که در مدت هشتصد سال پیشرو جهان متمدن بوده‌اند؛ سخن نگفته است. از آموزش و برنامه‌های درسی و نظام‌های یادگیری در غرب زیاد گفته و شنیده شده ولی کسی حتی از دین اسلام، ابن سیناها ،غزالی ها، خواجه نصیرالدین‌ها ،و علمای پیشرو در این زمینه که قرن‌ها قبل از غربیان، بنیان‌گذار بدیع‌ترین نظریات و روش‌های آموزشی بوده‌اند، نام نبرده است. در واقع اسلام‌بانی حرکت عظیمی در گسترش و تحول دانش، ایجاد مدارس، تولید دانش، و منابع آموزشی و پرورشی مدرسان و متفکران اسلامی شد.

-------------------------------------------------

 

 




      

 

3ـ جایگاه خانواده

خانواده در اسلام از جایگاه ممتازی برخوردار است. در این مکتب، خانواده خشت بنای اجتماع است و هر قدر خشت این بنا محکم باشد، جامعه پویاتر است و افراد جامعه، رستگارتر خواهند بود. خانواده در ساختمان جامعه «اسلامی» هم چون اتم در ساختمان اجسام طبیعی است. در ساختمان اتم، دو جزء اصلی به نام «الکترون» و «پروتون» وجود دارد که این دو جزء در جذب و انجذاب یکدیگر قرار دارند. پروتون، هسته مرکزی است و الکترون ضمن تکاپوی شبانه‌روزی همواره بر گرد مرکز خود می‌چرخد و از حوزه جاذبه مرکزی خارج نمی‌شود و فاصله نمی‌گیرد. اگر با نیروی شکننده اتم ـ که نیروی قهری و غیر طبیعی است ـ این دو جزء مکمل از حوزه جذب و انجذاب یکدیگر خارج شوند، نیروی مهار شده عظیمی رها می‌شود که می‌تواند ویرانی‌هایی به بار آورد.

زن و مرد دو جزء مکمل یکدیگرند و سازنده‌ی اتمِ «خانواده» هستند. مرد الکترون‌وار بر محور زن که در حکم پرتون است، می‌چرخد و نباید از حوزه‌ی جذب و انجذاب همسر خویش خارج شود. زن نیز باید جاذبه وجودی خود را در کنش شوهر تقویت کند تا این اتم متلاشی نشود. اگر این اتم متلاشی شود و گره یا پیوند خانواده از راه طلاق پاره شود، نیرویی رها می‌شود که «عرش عظیم» خدا را به لرزه در می‌آورد (خانواده در قرآن/مقدمه کتاب) , به همین دلیل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

«تزوّجوا و لا تَطَلقّوا فان الطلاق یهتز منه العرش؛ ازدواج کنید، ولی طلاق ندهید، زیرا عرش خدا از طلاق می‌لرزد» (وسائل الشیعه/22/9) .

همچنین می‌فرماید:

«ما بنی بناء فی الاسلام احب الی الله عزوجل من التزویج؛ در اسلام هیچ بنایی نزد خدا محبوب‌تر از بنای ازدواج نیست» (همان/20/14) .

ارزش و اهمیت تشکیل خانواده به گونه‌ای است که خداوند کسانی را که خانواده تشکیل می‌دهند، به لطف و مرحمت خود بشارت داده است:

« وَأَنکِحُوا الْأَیَامَى مِنکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِن یَکُونُوا فُقَرَاء یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ ؛ زنان و مردان را همسر دهید و هم‌چنین غلامان و کنیزان شایسته و درست کار خود را، اگر نیازمند و فقیر باشند، خداوند از لطف و فضل خویش، آن‌ها را بی‌نیاز می‌‌سازد.» (نور/32) .

پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نیز می‌فرمایند:

«من تزوّج أحرز نصف دینه؛ هر کس ازدواج کند، نصفِ دینش را حفظ کرده است» (وسائل الشیعه/20/17) .

اسلام برای تشکیل خانواده و ازدواج، ارزش بسیاری قائل است. برای نمونه، پیامبراعظم(صلی الله علیه و آله) فرموده اند:

«ما من شیء احب الی الله عزوجل من بیت یعمّر بالنّکاح؛ نزد خداوند متعال هیچ چیز از خانه‌ای که برای ازدواج ساخته می‌شود، با ارزش‌تر نیست» (همان/16) .

همه این  آیه‌ها و روایت‌ها نشان می‌دهد که ازدواج و تشکیل خانواده، سنّتی الهی و عبادتی پسندیده است. با برگزیدن این امر مقدس می‌توان به رستگاری دنیا و آخرت رسید؛ هم از لذت‌های زندگی بهره برد، هم با دور ماندن از گناهان، دوستی خویش را با خدا، پیامبر و اهل بیتش(علیهم السلام) استوارتر ساخت.  


      

2ـ ضرورت تشکیل خانواده

در علل تشکیل خانواده، طرز تفکرهای مختلف وجود دارد. در نظر برخی افراد که قائل به اصالت غرایز جنسی هستند، ازدواج و تشکیل خانواده تنها وسیله هدف‌های جنسی و ارضای هوس‌های شهوانی است. دسته دیگری که تمایلات سودجویی دارند، به آن جنبه اقتصادی می‌دهند و چنین می‌پندارند که پیوند زناشویی یک نوع تجارت و معامله بین دو خانواده است. این گونه طرز فکرها با هدف اصلی زناشویی که یک ضرورت اجتماعی است و به منظور بقای نسل صورت می‌گیرد، فاصله زیادی دارد. «مولیر»، جامعه شناس آلمانی می‌گوید: «سه عامل افراد را به سوی ازدواج می‌کشاند که عبارتند از: نیاز اقتصادی، میل به داشتن فرزند و عشق. این عوامل با این که در کلیه جوامع وجود داشته، اما اهمیت آن در ادوار مختلف متغیر بوده است. در جوامع اولیه، علل اقتصادی اهمیت بیشتری داشته است، حال این که در مدنیت های باستانی، زاد و ولد و در مدنیت‌های امروزی، عشق مقام مهم‌تر را دارا بوده است» (جامعه شناسی/232) .

اینک به عوامل و اهداف تشکیل خانواده از نظر اسلام می‌پردازیم:  

1-2ـ حفظ نسل

اسلام با فراخوانی به تشکیل خانواده ـ که بهترین وسیله برای حفظ عفت عمومی است ـ به ندای فطرت آدمی، پاسخ می‌دهد. اسلام، زناشویی را یگانه وسیله پیدایش فرزندان درستکار و حفظ نسل شناخته است. از این رو، در قرآن آمده است:

« وَاللّهُ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُم مِّنْ أَزْوَاجِکُم بَنِینَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ ...؛ خداوند برای شما از جنس خودتان، همسرانی قرار داد و برای شما از همسران‌تان، فرزند و نوزادانی پدید آورد و نعمت‌های پاکیزه را روزی شما ساخت» (نمل/72) .

2-2ـ پیشگیری از روابط ناسالم جنسی

اسلام بر این باور است که تشکیل خانواده و به کار بستن قوانین ازدواج تنها راه پیشگیری از پیامدهای زیان بار افراط و تفریط در روابط جنسی و رستگاری جامعه انسانی است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

«ای ملت مسلمان! دختران شما به منزله میوه رسیده بالای درخت هستند. اگر میوه‌های مطبوع و تازه به هنگام ریختن از درخت چیده نشود، تابش آفتاب و دیگر عومل جوی، آن‌ها را فاسد و تباه خواهد ساخت. هم‌چنین اگر به ندای عزت دختران خود، پاسخ درست و مثبت ندهید و برای آنان، شوهر نگزینید و با ازدواج، سلامت مزاج‌شان را فراهم نیاورید، هرگز از انحراف و گرایش آنان به فساد، در امان نخواهید ماند، زیرا آنان نیز بشرند و باید به نیازمندی‌هایشان پاسخ داد.» (فروع کافی/5/237)

3-2ـ ایجاد آرامش روحی، اخلاقی و فکری

آرامش روحی، اخلاقی و فکری یکی از پایه‌های رستگاری آدمی است که با پیوند ازدواج فراهم می‌آید و به نگرانی موجود در زندگی پایان می‌دهد. خداوند فرموده است: « وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً...؛ یکی از نشانه‌های الهی این است که برای شما از جنس خودتان، همسرانی قرار داد تا در پناه آنان به آرامش خاطر برسید و میان شما، رحمت و مهربانی قرار داد» (روم/21) .

یک همسر خوب و شایسته می‌تواند با فعالیت‌های جنبی و ارائه پیشنهادهای سودمند، اعتدال ورزیدن در خانه و دست کم با سخنان امیدبخش از نگرانی‌های همسرش در زمینه مسائل گوناگون اجتماعی، اقتصادی ، خانوادگی و... بکاهد.

«روزی مردی به محضر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: یا رسول الله! همسری دارم که چون به خانه می‌روم، به پیشبازم می‌آید و وقتی بیرون می‌روم، بدرقه‌ام می‌کند. اگر مرا غصه‌دار ببیند، می‌گوید: غم مخور که اگر غم روزی می‌خوری، خداوند آن را به عهده گرفته است، اگر هم برای آخرت غم داری و اندیشه می‌کنی، خداوند بر اندیشه‌ تو بیافزاید. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند : او را به بهشت بشارت ده و به وی بگو: تو یکی از عاملان خداوندی و در هر روز پاداش هفتاد شهیده برای تو خواهد بود» (ترجمه مکارم الاخلاق/1/382) .

4-2ـ تکمیل و تکامل انسانی

به یقین، ازدواج از جمله اموری است که آدمی را در بعد مادی و معنوی به سوی کمال سوق می‌دهد و مایه تکامل او است. زن و مرد در سایه ازدواج حس می‌کنند که کامل شده‌اند، زیرا دختر وارد جرگه زنان و مادران و پسر به دنیای مردان و پدران پیوسته است. این امر به ویژه در زمانی شکل می‌گیرد که پیوند زناشویی با معنویت همراه باشد و زن و شوهر در سایه آن، احساس آرامش کنند و به خدا نزدیکتر شوند.(سیری در مسائل خانواده/46) ، بدین گونه، زن و مرد می‌توانند به سرچشمه مشترک آفرینش برسند، زیرا به گفته قرآن از نفس واحدی  پدید آمده‌اند:

« هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا ؛ اوست خدایی که شما را از یک نفس واحد آفرید و زوجش را از جنس او مقرر داشت تا با او آرام گیرد» (اعراف/189) .

یکی از حقوق زن و شوهر آن است که در طریق تکمیل و تکامل یکدیگر بکوشند و آن کس که در این مسیر گام برندارد، هدف ازدواج را نادیده گرفته است.  

5-2ـ پرورش فرزندان  

در جامعه اصیل اسلامی، خانواده در نگهداری، پرورش و آموزش فرزندان بزرگ‌ترین نقش را برعهده دارد. امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند:

«الغلام یلعب سبع سنین و یتعلّم الکتاب سبع سنین و یتعلم الحلال و الحرام سبع سنین؛ پسر باید تا هفت سالگی بازی کند، آن‌گاه هفت سال خواندن و نوشتن بیاموزد، سپس هفت سال نیز حلال و حرام خدا را یاد بگیرد»(کافی/6/47/باب تأدیب الولد) .

همچنین ایشان در باره پرورش فرزندان و آموزش آداب و رفتار اجتماعی به فرزندان می‌فرمایند:

«اَکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم؛ فرزندانتان را گرامی بدارید و به آنان، آداب پسندیده بیاموزید» (بحار الانوار/101/95)  .

امام علی(علیه‌السلام) درباره پرورش فرزندان می‌فرمایند:

«خیر ما ورث الاباءُ الابناءَ الادبُ ؛ بهترین ارثی که پدران و مادران می‌توانند برای فرزندان خویش بر جای بگذارند، ادب و پرورش درست است» (میزان الحکمه/1/52) .

 متأسفانه این نقش خانواده در دهه‌های اخیر به علت ورود الگوهای غربی صدمه دیده است و اینک بسیاری از والدین با ثبت نام فرزندان خود در یک مدرسه ی ـ به اصطلاح ـ خوب، مسئولیت خویش را پایان یافته تلقی می‌کنند.




      

اسلام خانواده را گروهی متشکل از افراد، دارای شخصیت مدنی، حقوقی و معنوی معرفی می‌کند که هسته اولیه آن را ازدواج مشروع زن و مرد تشکیل می‌دهد. نکاح، عقدی است که بر اساس آن، رابطه زوجیت بین زن و مرد برقرار و پس از آن، طرفین دارای وظایف و حقوق جدید می‌شوند. ارتباط خویشاوندی در سایه نکاح پدید می‌آید و اعضای آن دارای روابط قانونی، اخلاقی و عاطفی می‌گردند.

     نگاهی به آیات قرآن:

از نظر قرآن اصولاً خلقت انسان ها جفت جفت است و بر حسب فطرت خود در پی یافتن جفت خود، کوشش می کنند و هر کدام با تکنیک مخصوص خود، این وظیفه فطری را انجام می‌دهند؛ مرد با تکنیک مردانه خود و زن با تکنیک زنانه خود، سرانجام همدیگر را می جویند و کامل می کنند.

منطق قرآن در این باره، این گونه است:

1ـ خداوند می‌فرماید:

« وَخَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجًا ؛ ما، شما را جفت آفریدیم» (نبأ/8) .

2ـ آنگاه مراحل آفرینش را بر می‌شمارد:

« وَاللَّهُ خَلَقَکُم مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْوَاجًا ؛ خدا، شما نوع بشر را نخست از خاک بیافرید، سپس از نطفه خلق کرد، آن گاه شما را جفت قرار داد» (فاطر/11) .

3ـ درباره ساختار ازدواج (جفت آفرینی) در نظام آفرینش می‌فرماید:

« فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ ؛ خدای آفریننده زمین و آسمان‌ها برای شما از جنس خودتان ، جفت قرار داد و نیز چهارپایان را جفت آفرید تا با این (تدبیر) خلق شما را بی‌شمار سازد» (شوری/11) .

4ـ درباره هدف از آفرینشِ جفت انسانی می‌گوید:

« وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ؛و یکی از نشانه های الهی آن است که برای شما از جنس خودتان، جفتی بیافرید که در بر او آرامش یابید و با هم انس بگیرید و میان شما، رأفت و مهربانی برقرار ساخت» (روم/21)  .

قرآن با این سخنان به فلسفه اساسی تشکیل خانواده اشاره کرده است. «در واقع، اگر جفت گرایی در طینت انسان بود و همسران وسیله سکون و آرامش یکدیگر نبودند، انسان چه نیازی داشت که با بستن پیمان زناشویی، استقلال فردی خود را در جمع کوچک خانواده محدود سازد و همه لوازم و  نتایج آن را تحمل کند؟!» (خانواده در قرآن/صص 11-12) .

خداوند در این باره می‌فرماید:

«هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ ؛خداست که آرامش را بر دل‌های مؤمنان فرو فرستاده است»(فتح/4).

«این جاست که انسان با الهام از قرآن مجید پی می‌برد خانواده تنها محیط آمیزش جنسی نیست، بلکه محیط آمیزش روح‌ها، جذب و انجذاب باطنی زن و مرد و پر شدن خلأ روحی هر یک به وسیله دیگری و به وحدت رسیدن آن‌ها و فنای آن‌ها در یکدیگر است» (خانواده در قرآن/صص 11-12) .




      
<   <<   6   7   8